مادر می خواستم به او دمار از روزگارمان درآورد مامان همیشه از او نقل مکان کرد خانه را به پایان برساند او در رشته پرستاری - بریتنی کهربا
بریتنی می خواستم به او دمار از روزگارمان درآورد پسر دامون همیشه از او نقل مکان کرد خانه را به پایان برساند او در رشته پرستاری. چرا که او نمی تواند فکر می کنم از یک دلیل برای او به تماس او را در یک سطح شخصی او می آید تا با یک طرح برای او به لمس خود را در سطح حرفه ای. او می پرسد او را به دیدن اگر او می تواند او را کنترل تولد حلقه درون او است. او را بپرسید شوهرش اما او نمی داند که او در کنترل تولد. فقط به عنوان دیمون kneels بین پاهای او را و درج یک انگشت پدرش را در پیاده روی. آنها او را متقاعد کند که هیچ چیز در جریان است. آن است که صرفا بالینی. هنگامی که او برگ دیمون همچنان انگشت بریتنی در تلاش برای پیدا کردن خود را کنترل تولد حلقه. بریتنی گفتن او را برای رفتن عمیق تر و سخت تر زمانی که دیمون متوجه می شود او فقط او را با استفاده از انگشت خود را. التماس او را به متوقف شود. شوهر جدید نیست ساخته شده او تقدیر پس از دامون نقل مکان کرد. او نیاز به این. تحقق او در حال حاضر انجام می شود این دور او مطابقت دارد. او شروع می شود انگشت خود را مرطوب و نورد زبان خود را بیش از او ،